هیسپانتی وی افقی تازه پیش روی آمریکای لاتین قرار میدهد
تاریخ انتشار: ۲۷ فروردین ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۵۴۶۷۵۷
فارسپلاس؛ دیگر رسانهها- مهر نوشت: معرفی فرهنگ یک کشور به ملتهای منطقه دیگری از جهان تأثیر قدرتمندی در توسعه روابط میان ملل دارد به نحوی که مسیر آشنایی با مناسبات اجتماعی هر کشور در افکار عمومی جامعه مخاطب به عنوان پیش زمینه گسترش تعاملات تعریف شده است. بر همین مبناست که نمایش فیلم و سریالهای ایرانی به زبان اسپانیایی برای مردم امریکای لاتین در شبکه هیسپان تی وی انجام میشود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
حتی اگر ایران ستیزی و اسلام هراسی هم، توسط رسانههای غربی ترویج نمیشد باز هم معرفی فرهنگ و تمدن کشورمان به ملل سرزمینهای دوردست گامی مهم محسوب میشود چه آنکه آمریکا و اروپا تلاش میکنند حقایق منطقه غرب آسیا و به ویژه میهن مان را وارونه بنمایانند.
نگاه به معنویت و ابعاد دیگر جهان زندگی انسانی، احترام به والدین و اهمیت توجه به خانواده و کمک به هم نوعان مفاهیمی است که در آثار فرهنگی ایران از قدیم تاکنون مورد عنایت بوده است و رویکردی از هنر دیده میشود که دور از خشم و شهوت است دقیقاً برعکس سبک مادی گرایانه غرب که نماد آن هالیوود است. به ویژه در آن دسته از فیلم و سریالهای ایرانی که با مضامین مذهبی و یا داستانهای قرآنی ساخته شدند مفاهیمی کاملاً متمایز به بیننده تقدیم میشود.
ارائه آثار سیما و سینمای ایران در شبکه هیسپان تی وی یک مزیت دارد؛ اینکه مخاطب هیسپانیک از جهان ساختگی که در صنعت سرگرمی آمریکا تولید میشود آگاهی یابد و آن را با دنیای حقیقی مقایسه کند.
مسئله به تفاوت منطقه آمریکای لاتین با سایر مناطق جهان باز میگردد؛ نکته جالب این است که آمریکای لاتین در زیر اقیانوسی از فیلم و سریالهای غربی و اغلب آمریکایی غوطهور است به نحوی که حتی رسانههای بومی آن منطقه هم ناگزیرند همان آثار را بازنشر دهند. اما محصولات سرگرمی غربی چه میزان انسان را از حقیقت دور میکنند؟
امپریالیست یا منجی
کافیست فیلمهای آمریکایی را با نگاهی ژرف بررسی کنیم که از دایناسورها و آدم فضاییها تا تحریف تاریخ و بدتر از همه انحرافات اخلاقی مانند همجنسبازی را دربرمیگیرد اما در کنار همه آنها یک مفهوم، جزء لاینفک آثار آمریکایی است و آن هم اینکه اغلب دربردارنده برتری مطلق ایالات متحده بر عالم هستی است.
به بیان دیگر، در اکثر تولیدات صنعت سرگرمی ایالات متحده تلاش میشود به بیننده این پیام القاء شود که یانکیها، همیشه جهان را از خطرات مهلک (نازیسم و کمونیسم تا بیماریهای ناشناخته و طوفانهای ویرانگر) نجات میدهند. این تصویرسازی ذهنی در مخاطب به اینجا ختم میشود که ناگزیر اتازونی را قدرتی مقتدر و متمایز از سایر کشورها بداند و به خواستههای امپریالیسم تن دهد.
این القای فکری به جایی میرسد که بیننده تصور کند حتی دشمنان آمریکا هم به ایالات متحده غبطه میخورند و میخواهند تسلیم آمریکا باشند. اوج این استحمار مخاطب را برای مثال در فیلمهای «اکتبر سرخ»، «در دست دشمن»، «عملیات گله گرگ ها»، «دشمن در عمق» میتوان دید.
آثاری که ظاهراً عادی است اما در این محصولات همواره آمریکا منجی بشریت معرفی میشود تا جایی که حتی ملوانان آلمان نازی در اوج جنگ جهانی دوم و افسران ارتش سرخ شوروی سابق در بُحبوحه جنگ سرد، به گونهای معرفی میشوند که آرزو دارند خود را به ینگه دنیا برسانند و یک آمریکایی بشوند.
در مقابل دشمنان ایالات متحده همواره خسته، مأیوس، ناراحت و پشیمان و البته بسیار خون آشام هستند و امید نجات خود را در تسلیم شدن به آمریکا و همکاری با ارتش آن کشور میبینند و در اصل این نکته به عنوان تم اصلی همه داستانهای سینمای غرب به مخاطب ناآگاه، متبادر میشود. امری که میتوان از آن به تجاوز فکری به تماشاگر یاد کرد.
جالب این است که هر چه از جنگهای جهانی فاصله میگیریم بر کمیت فیلمهای غربی در خصوص این بحرانها بیشتر میشود و در سالهای قرن بیست یکم تعداد بیشتری از این دست فیلم و سریالها ساخته شده است. همه اینها جدای از سوپرمنها، بتمنهای همیشه موفق آمریکایی است که منجی جهان معرفی میشوند.
در چنین وضعیتی است که نمایش آثار تلویزیونی ایران میتواند افق تازهای برای شناخت بهتر ملتهای جهان به بینندگان آمریکای لاتین ارائه دهد. مسیری نو که رنگ و معنایی متفاوت دارد و این خدمتی است که هیسپان تی وی به مردم سرزمینهای اسپانیایی زبان تقدیم میکند.
از فیلم و سریالهایی که فرهنگ عمومی ایران را نشان میدهد تا آثار تاریخی که غرب آسیا را معرفی میکند همه و همه جهانی بسیار حقیقی و زیباتر از آنچه در هالیوود بیان میشود را میشناساند. این فرصتی است که هیسپان تی وی با گشودن پنجرهای جدید در اختیار مردم آمریکای لاتین قرار میدهد.
پایان پیام/ت
منبع: فارس
کلیدواژه: هیسپان تی وی آمریکای لاتین هالیوود فیلم و سریال فیلم و سریال ها هیسپان تی آمریکای لاتین ایالات متحده
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۵۴۶۷۵۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ریشه های عشق در زندگی گرایی ایرانیان / بدیو: عشق در آثار کگور در زندگی رخ می دهد
فروزان آصف نخعی: در فضای بین الملل چهرههای اصلی مکتب فلسفی اگزیستانسیالیسم، با پلزدن میان ادبیات و فلسفه، بر فضای فکری سالهای پس از جنگ جهانی دوم مسلط شدند، چنانکه ژان پل سارتر در کنار آثار کلاسیک فلسفی مانند هستی و نیستی و نقد خرد دیالکتیکی با انتشار رمان و نمایشنامههایی چون تهوع، در بسته و ... بر گفتمان ادبی آن سالها تأثیر به سزایی گذاشتند. به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، این ویژگی در کنار تأکید اگزیستانسیالیستها بر تعهد ادبی سیاسی هنرمندان و روشنفکران، نقد پوزیتیویسم و ... سبب تأثیر آنها در میان شاعران، متفکران و اندیشمندان ایرانی به ویژه در سالهای پس از شهریور ۱۳۲۰ تا انقلاب اسلامی سال ۱۳۵۷ نیز شد تا آنجا که آرا و اندیشههای سارتر، هایدگر، کامو، نیچه و ... بر چهرههای اصلی آن سالهای ایران مانند صادق هدایت، احمد فردید، علی شریعتی، جلال آل احمد، احمد شاملو و محمدرضا شفیعی کدکنی تاثیر گذاشت.
اما جریان گزیستانسیالیسم علاوه بر این که در کشورهای غربی به یکی از جریان های مسلط فکری و سیاسی در قرن بیستم تبدیل شد، در ایران مجدد در حال رویش است. شاید یکی از دلایل اصلی رویش مجدد این جریان فکری در ایران، ورود ایران به حلقه های متعدد و متنوع اضطراب است که باعث شده جستجوی معنا برای کاهش اضطراب، در تلاش نویسندگان و مترجمان تبلور جدی داشته باشد. از کسانی که در این باره می توان نام برد صالح نجفی است که در این حوزه صاحب تالیف و ترجمه است. از نظر نجفی، در این ارتباط کی یر کگور و منظری که فیلسوف برای خوانش و بازخوانش کی یر کگور برمی گزیند بسیار اساسی است. به عبارت دیگر جایگاهی که در جهان فیلسوف برای خود برمی گزیند و از آن جایگاه به کگور می اندیشد، می تواند تعیین کننده مساله و پاسخ هایش به مساله باشد.
از نظر صالح نجفی باید دید «جریان های اگزیستانسیالیستی ها، الهیات پروتستان رادیکال و چهره هایی مانند پل تیلیش که مفهوم اضطراب را عمده می کنند، و یا جریان چرخش زبانی فلسفه قرن بیستم چه نسبتی با اندیشه های کی یر کگور برقرار می کنند، و فهم پاسخ این سوال برمی گردد به منظری که فیلسوف برای خوانش و بازخوانش کی یر کگور برمی گزیند.»
نجفی خود در سخنرانی اش به تفسیر جایگاهش در نگاه به کگور می پردازد. ترجیح نجفی «منظر لکانی چپ در تفسیر کگور است. «منظری که کی یر کگور را متفکر مبدع تثلیث اگزیستنس یعنی زیباشناختی، اخلاقی، دینی معرفی می کند و رابطه پرتنش و دیالکتیکی که میان هر یک از این حوزه ها وجود دارد و ۲ به ۲ با یکدیگر قرار می گیرند، از طریق استعاره حلقه برومهیی (۱) ژاک لکان توضیح می هد. این توضیحات به شما می گوید که حوزه اخلاقی متناظر با حوزه نمادین یا نظم نمادین در کار ژاک لکان است، و حوزه زیباشناسی و حوزه دینی، در نظام فکری کییر کگور، همان نسبتی را با حوزه اخلاقی دارند، که حوزه تصاویر خیالی و حوزه امر واقعی ژاک لکان. و جهش ایمانی در این تعبیر مترادف می شود با مواجهه با امر واقعی ژاک لکان، و بازخوانی امر رادیکال و سکولار و حتی می توانیم بر روی آن نام چپ بنامیم که در ظرف فکر کییر کگور وجود دارد.»
از نظر نجفی:«بحثی که به نام مازاد تجربه زیسته و زبان مطرح می شود، می توان این ترجمه لکانی را از آن ارائه کرد که زبان در واقع همان حوزه نظم نمادین است.»
نجفی در تفسیر نگاه لکانی در کارکرد ایدئولوژیک زبان که همواره آدمی را از تجربه مستقیم و بی واسطه دور نگاه می دارد می گوید: «لکان می گفت با اتکاء به نظم و تصاویر خیالی، زبان سعی می کند این حوزه را همیشه منسجم نشان بدهد و این کارکرد ایدئولوژیکی زبان است. و با اگزیستنس واقعی و تجربه زیسته واقعی هیچگاه به طور مستقیم و بی واسطه روبه رو نیستیم، بلکه این مواجهه به صورت بن بست ها، شکاف ها، یا تناقض های درون خود زبان، اتفاق می افتد.»
نجفی در ادامه، پرکاری کگور در نوشتن را با هدف کاستن برای از بین بردن انسجام ایدئولوژیکی ناشی از کارکرد زبان، و ایجاد ارتباط و تجربه زیسته مستقیم از وجود می داند و می افزاید: « این همان چیزی است که در تلاش دائمی کییر کگور که می توانیم بهش بگوییم بیماری تا دم مرگ، و مرض تا به موت تجلی می کند، یعنی دائم می نویسد و می نویسد؛ از فاصله ۱۸۴۳ تا ۱۸۴۵ میزان نوشته های کییر کگور تا آن جا افزایش می یابد، که قابل تصور نیست. از این رو مجموعه کتاب های او را که مشاهده می کنید گمان می کنید که باید حاصل کار یک نویسنده در دستکم در ۳۰ سال باید باشد، ولی او در مدت سه سال به اندازه ۳۰ سال می نویسد تا بتواند آن تنش را به لحاظ مفهومی در کار فکری خود، برجسته سازد.»
از نظر نجفی کگور بر اساس آنچه « فروید می گوید، دائما تروماهایش (آسیب ها و زخم هایش ) را از طریق نوشتن working true اصلاح می کند. همچنین آن رابطه ای که بین زبان به عنوان نظم نمادین و تجربه زیسته، به عنوان یک امر واقعی دغدغه اصلی کییر کگور است، به نظرم می توانیم این گونه ترجمه اش کنیم که در بازخوانی لکانی می توانیم بگوییم که با حقیقت از طریق بن بست درونی هر گفتاری، مواجه می شویم. و این کاری است که کییر کگور از طریق نوشتن، انجام می داده است.»
نجفی «قرائت دیگری از کییر کگور » را مربوط به « آثار آلن بدیو» می داند. «بدیو، کییر کگور را در سنت آنتی فیلوسوفرها و یا پاد فیلسوفان قرار می دهد؛ آنان متفکران یا فلاسفه ای هستند که کار فلسفی می کنند ولی قرارشان بر این است که فلسفه به یک اکت و عمل تبدیل شود. این در حالی است که یک عمل واقعی در خود اگزیستنس یا خود تجربه زیسته رخ می دهد... بگوییم که مفهوم عشق در کارهای کییر کگور در تقاطع فلسفه و ادبیات شاید به تعبیری در متن وزندگی شاید رخ می دهد.»
به هر روی جهان کی یر کگوری، اگزیستنش را محلی برای عمل، و پیوند آدمی با هستی یعنی وجود می داند. این در حالی است که در آثار دیگر فلاسفه ای که پیوند آدمی را تنها در موجود می دانند، حلقه وصل، یعنی ابتدا شناخت و بعد عمل، منتهی به خلق دوگانگی ای می شود که با اندیشه های دکارت پا به عرصه برای خلق مدرنیته گذاشت. و هایدگر با نقد پدیده و شناخت، و سپس عمل و دوگانگی مربوط به آن، تلاش کرد ابتدا در پیوند میان وجود و آدمی، دانش را از سطح جهان فیلسوفان به جهان اجتماعی سوق داده و امر واقع یعنی روابط آدمیان در زندگی را بسیار پویاتر و فعال تر از جهان شناختی فیلسوفانی چون دکارت و کانت واقع نمایی کند. این همان موضوعی است که در تجربه زیسته ایرانیان تحت عنوان زندگی گرایی نیز تبلور یافته است. تبلوری ریشه ای که بعید به نظر می رسد به راحتی از جهان زیست ایرانیان حذف شود.
پانوشت
۱-لکان در سمینار خود موسوم به «یا بدتر…» که در سال ۱۹۷۲ برگزار شد، پیوند و رابطهٔ این سه وجه از نفس آدمی را چنین تعریف میکند که زنجیری متشکل از سه حلقه به نحوی که اگر یکی از این حلقهها را جدا کنیم، دو حلقهٔ دیگر از هم باز شده و تشکل خود را از دست میدهند. این نحوهٔ پیوستگی را در هندسه موضعی، گره برومه میخوانند. در نظر لکان، رابطهٔ امر خیالی، امر نمادین و امر واقع در زندگی انسان بر اساس اصل گره برومه است؛ که عدم پیوستگی هرکدام، موجب نابودی دیگری میشود. نکتهٔ حائز اهمیت این است که هیچکدام از این سه حلقه در دیگری زندانی نیست بلکه انسجام آنها وابسته به انسجام دیگر حلقههاست. ساختمان نفسانی هر فرد موکول به نوع پیوندی است که بنابر سرگذشت او میان این سه عنصر ایجاد میشود. در واقع رابطهای دیالکتیکی میان این سه نظم برقرار است.
بیشتر بخوانید:
فقها باید بدبینی تاریخی خود به هنر را کنار بگذارند/نسل جدید فقها مسئله را حل خواهند کرد
فیلسوف مسیحی: ظهور مسیح، همراه با یک جهش انسانی در بشریت رخ میدهد
از ایمانِ بد تا ایمان خوب! / چرا جهان جدید دچار بی تعادلی در ایمان شده است؟
216216
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1893828